تنپوشی گشاد بر قامتی لرزان و نحیف!
هفتهی گذشته شخصاً به تالاب گندمان در قلب پرآبترین استان ایران – چهارمحال و بختیاری - رفتم تا پس از یک ماه از نزدیک میزان خسارتهای واردآمده بر این زیستگاه منحصر به فرد آبی خاکی را در اثر رخداد آتشسوزی دریابم. دودی سپید سرتاسر تالاب را همچنان فراگرفته بود؛ شناسهای که اثبات میکرد: آتش نهفته در جان گندمان هنوز سوزان است و حیات را بی مهابا به سیخ کشیده و میکشد.
باید در گندمان باشید و بر روی بافت اسفنجی و کمنظیر این پهنهی ناب – که بی شباهت به حرکت بر روی تشک خوشخواب نیست - راه روید تا دریابید که از کدامین زیستگاه یگانه سخن میگویم. به جرأت میتوان گفت: خاک گندمان یکی از سبکترین و حاصلخیزترین خاکهای شناخته شده در ایران است که یکی از بیشترین مقادیر کربن آلی را در خود ذخیره کرده است؛ ویژگی بارزی که اینک بلای جانش شده و روند مهار کامل آتش را به بارش باران و امّا و اگر کشانده است.
افزون بر آتش غمانگیز گندمان، خبرهایی که از آتشسوزیهای متعدد در چند رویشگاه جنگلی و مرتعی کشور در طول هفتهی گذشته منتشر شد؛ سبب گردید تا خواب خوش طرفداران مواهب طبیعی وطن به کابوسی بس نگرانکنندهتر بدل شود. به خصوص وقتی بدانیم که حدود 93 درصد از خاک پهناور ایرانزمین عاری از هر نوع رویشگاه جنگلی طبیعی و مصنوعی است.
اینک این تردید و پرسش جدی مطرح است که اگر پس از گذشت بیش از یک ماه، هنوز نتوانستهایم آتش نهفته در گندمان را به طور کامل مهار سازیم؛ چگونه قادر خواهیم بود که در برابر رخدادهایی به مراتب خطرآفرینتر، به قدرت توان سختافزاری و نرمافزاری خود اتکا کرده و از تکرار فجایعی چون چرنوبیل هراس به دل راه ندهیم؟!
چنین است که به نظر میرسد، سازمان حفاظت محیط زیست کشور باید هر چه سریعتر نشان دهد که استعداد و توان پاسداری از مواهب ناب سرزمین مادری را چه در حوزهی سختافزاری و چه در حوزهی نرمافزاری دارد و در چنان جایگاهی از نظر تقسیمات و سلسله مراتب اداری قرار گرفته که میتواند الزامات لازم برای تجهیز خود را در کوتاهترین زمان ممکن فراهم سازد.
امید که مدیران و بدنهی کارشناسی و تصمیمساز سازمان حفاظت محیط زیست کشور خود بیش و پیش از هر شهروند ایرانی به عظمت مسئولیت خطیری که بر دوش گرفتهاند، واقف شده و با خودباوری، دیگر اجزاء دولت و حکومت را به کرنش و تبعیت از قوانین حاکم بر طبیعت وطن وادارند.
ما همه منتظریم تا ببینیم چند تن از ایشان برای اجابت دعای باران چتر با خود میبرند !
یادمان باشد:
کشوری میتواند از کیفیت زیست فرزندانش در چشمانداز آینده با آسودگی سخن گفته و برنامهریزی کند که پیش از آن ثابت کرده باشد: آنچه که چیدمان توسعه در مملکت را مهندسی کرده و جانمایی میکند؛ تبعیت از هنجارها و آموزههای محیط زیستی است و نه پاسخ به نیازهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کوتاه مدت و یا چیرگی جزیرهنگری در تبیین اولویتهای منطقهای و ملی. آرمانی که برای تحققش به اندامی ورزیده و چابک و در عین حال انعطافپذیر در ساختار تشکیلاتی سازمان متولّی طبیعت ایران نیاز است.
توضیح: این یادداشت در سبزپرس هم منتشر شده است.



به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.