آیا کاشت نمادین نهال، تنها راه پاسداشت روز درختکاری است؟! - 2
در بحث پاسداري از منابع طبيعي كشور و مهار جريانهاي كاهندهي كارايي سرزمين، واقعيتي وجود دارد و آن مشاهدهي اُفت كيفي و كمي اندوختههاي طبيعي زادبوم است؛ امّا حقيقتي كه عموماً ناديده گرفته ميشود، رابطهاي است خطي و مستقيم كه به نظر ميرسد، بين بيتفاوتي يا مهاجرت اندوختههاي انساني و تشديد جريانهاي پسرفت يا همان بيابانزايي وجود دارد. تأكيد ميكنم: ايرانزمين، كشوري نيست كه از سختافزار لازم براي به چالش كشاندن تهديدهاي زيستمحيطي عرصهاش ناتوان باشد، ليكن تكيدهگي روزافزون بدنهي نرمافزارياش، سبب شده تا اين تنپوش فراخ، بر قامت پيوسته نحيفترِ اندوختههاي انساني، بيش از حد گشاد و بيتناسب به نظر رسد. پرسش اصلي اين است: چگونه ميتوان از ارتقاءِ فرهنگ زيستمحيطي شهروندان سخن گفته و دل بدان بست، در حالي كه سرانهي مطالعه در كشور از 90 ثانيه در روز[1] تجاوز نميكند؟! ميخواهم بگويم: شايد بد نباشد به جاي آنكه مسئولين كشور در روز 15 اسفندماه، مطابق رسمي ديرين دستان خود را خاكي كرده و نهالي بكارند، اين بار سنتشكني كرده، فرمان ساخت چند كتابخانهي عمومي را در كشور صادر كنند و دستور دهند كه به مناسبت روز درختكاري، نونهالان ما ميتوانند كتابهاي مورد علاقهي خود را به نصف قيمت بخرند. اين موضوع مهمترين نكتهاي بود كه نگارنده در همايش ملّي آيندهي جنگلهاي ايران بر آن پاي فشرد و به صراحت اعلام كرد: اگر ميخواهيم ملاحظات زيستمحيطي به صدر اولويتهاي راهبردي كشور منتقل شود، بايد از كودكستانها و مدارس شروع كنيم؛ بايد به پرورش نسلي بپردازيم كه همان گونه كه در برابر شنيدن واژههاي قابل احترامي چون محبت، عشق، سعادت، شجاعت و عدالت از خود واكنش مثبت نشان ميدهد؛ در هنگام شنيدن كلماتي چون علم و دانش، محيط زيست و طبيعت نيز همان گونه واكنش نشان داده و كلاه از سر بردارد...
راستي! تا به حال شنيدهايد كه كانديداي شهر و ديارتان در مقام تبليغات انتخاباتي اعلام كند: آي مردم عزيز؛ به من راي دهيد تا بيابانزايي را مهار كنم، تا اُفت كمي و كيفي آبهاي زيرزميني را به كمينه رسانم، تا هواي پاك برايتان به ارمغان آورم و ... جنگلها و تالابهاي ارزشمند كشور را براي هميشه از گزند متجاوزين در امان بدارم؟!
امّا همهي ما بسيار شنيدهايم كه اين كانديداهاي محترم ميگويند: به من و دوستان من رأي دهيد تا گراني را مهار كنم، تا اشتغالزايي كنم تا حقوق كارمندان را افزايش دهم تا ماهي فلان هزارتومان به حسابتان بريزم!
چرا اينگونه است؟! چرا طبيعت و دغدغههاي زيستمحيطي از وزني درخور برخوردار نيستند؟!
ادامه دارد ...
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.