آرامستان واقعي اينجاست!
امّا كاش ميشد جايي هم باشد كه وقتي آدمها هنوز ساكن زندهي كره زمين هستند، بتوانند اندكي آرام گيرند و آرامستان را در زنده بودنشان درك كنند.
به همين خاطر، از خوانندگان عزيز اين سطور ميخواهم تا ظرف امروز و فردا ... حتماً سري به جادهي كرج / چالوس بزنند تا با ديدن تصاوير هوشربايي كه مادر طبيعت در هنگامهي پادشاه بيبديل فصلها آفريده است؛ اندكي از عطر دلانگيز اين آرامستان ناهمتا استشمام كرده و خود را در برابر هجمهي دود و بوق و سيمان رويينتن سازند.
پس اين شما و اين هم حماسهي بيبديل رنگها در ضيافت روحنواز و خيس پادشاه فصلها ... (البته من به ضيافت نرفته بودم؛ رفته بودم تا به سهم خود ضيافت ساز باشم!)
از اين آرامستان هم آرامستان تر سراغ داريد؟
مارپيچ هاي خاطره انگيزي كه حالا مي تواند خاطره انگيزتر هم باشد! نه؟
دهكده فرونرفته در آب واريان!
پل سيراچال









به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.