براي محيط باناني كه گرم احساسند
نميدانم تاكنون اين مجال را يافتهايد تا با يك آدم عاشق طبيعت كه در
كسوت محيط باني يا جنگلباني روزگار ميگذراند، از نزديك آشنا و دمخور
شويد؟
ميدانم، ممكن است بسياري از ما "محيط بان" را ديده باشيم؛ اما محيط بان را نديده باشيم!
ديروز، روز آنها بود ... آن انسانهاي سبزانديشي كه ميدانند چرا محيط بان
مينامندشان و از اين ناميدن به خود ميبالند و گرم احساس ميشوند؛ آنقدر
كه سرماي جامعهي سيمانزده و بوقاندود بيرون را تاب ميآورند.
به بهانهي اين روز دو يادداشت در دو روزنامهي صبح پايتخت منتشر كردم:
1- توان محیط بانان نامتناسب با نیاز طبیعت ایران – روزنامه سرمايه
2- به داد محيط زيست و محيط بان هايش برسيد – روزنامه اعتماد
باشد كه هم ما و اينها و هم البته آنها قدر اين عنوان و اين تنپوش مقدس سبزرنگ را بدانيم و بدانيد و بدانند.
در همين باره:

به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.