سپاس از دکتر حجتالله زاهدیپور
حجتالله زاهدیپور، یکی از پژوهشگران باسابقه در حوزه منابع طبیعی و محیط زیست استان مرکزی است؛ او اینک مسئولیت بخش منابع طبیعی در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اراک را برعهده دارد. هفتهی گذشته در معیت گروهی از همکارانم(کنشلو، علیزاده، میرحاجی و رسول امید) برای ارزیابی طرحهای آن مرکز، مهمان او و همکاران سختکوشش بودیم.
زاهدیپور ما را به بازدید از یگانه رویشگاه بلوط در استان مرکزی برد. جایی در جوار روستاهای پاکل و سرسختی در کیلومتر 15 از محور شازند به هندو و بعد از آستانه. این ذخیرهگاه منحصربهفرد و مشرف به یکی از سرشاخههای قره چای، هنوز هم برای بسیاری ناشناخته است و شاید برخی از متخصصان زاگرس هم ندانند که بلوطهای غرب تا نزدیکیهای اراک امتداد دارند.
با این وجود، متأسفانه عدهای سودجو در پای این ذخیرهگاه ناهمتا به استخراج و حمل شن پرداخته و در غالب معدنکاوی مشغول تاراج این بستر شکننده و ارزشمند بودند. امّا زاهدیپور با مقاومت و پیگیری مثالزدنی و نامهنگاریهای فراوان سرانجام توانسته بود از ادامهی کار این طبیعتستیزان ممانعت کند. اقدامی که سبب شد تا نسل فردای اراک هم همچنان از موهبت داشتن بلوط زاگرس بهرهمند باقی بمانند.
از طرف همهی آن بلوطهای نازنین و کمتوقع و همهی ایرانیانی که هنوز به دنیا نیامدهاند، امّا حق دارند که بدانند بلوط چيست و زاگرس کدام است؟ از دکتر زاهدیپور قدردانی میکنم.
درود بر او و همهی دلسوزانی که در این مهم یاریش کردند.





به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.