از تنگرس مرکزی تا خینجوک خراسان
قصهی آن بادام کوهی بافق و اُرس سبزکوه و بلوط بختیاری را که فراموش نکردهاید؟ آنها آیههای استقامت و آموزگاران برتر امید در زمانهای هستند که «امید» کیمیایی سبز رنگ است!
اینک اما اگر سری به تارنمای همکار عزیزم، غلامرضا گودرزی بزنید با تنگرسی -Rhamnus pallasii - آشنا میشوید که حقیقتاً اُسوه مقاومت در برابر طراوت عاریهای است! کاش همه این گونه میبودیم ...
در هجوم تشنگی ، در سوز خورشید تموز
پای در زنجیر خاک تفته می نالد گون :
"روزها را می کنم پیمانه ، با آمد شدن "
غوک نیزاران لای و لوش گوید در جواب :
" چند و چند این تشنگی ؟
خود را رها کن همچو ما
پیش نه گامی و جامی نوش و کوته کن سخن"
بوته خشک گون در پاسخش گوید : " خمش !
پای در زنجیر ، خوش تر تا که دست اندر لجن "
استاد محمد رضا شفیعی کدکنی
کمالالدین ناصری عزیز هم سه تصویر ناب از دیار فردوسی حکیم برایم ارسال کرده که هر یک رازها و رمزهای خود را دارد:
نخستین تصویر، یک نهال بنه (پسته وحشی یا خینجوک) را در جنوب خراسان نشان میدهد که دل صخره را شکافته تا به سوی نور فریاد کشد.
دومین تصویر نوعی جاشیر است که معلوم نیست چرا هنوز زنده مانده و زیبایی میپراکند؟
امّا آخرین تصویر را که به مصطفی خوشنویس عزیز تقدیم کرده است، حقیقتاً کمنظیر و ناب است؛ ارسی که بر منزلگاهی سخت از سنگ آهکی روییده و گویی تندیسی از سبزی و غرور است. کمالالدین این عکس را 2 سال پیش در کوههای علی بلاغ در نزدیکی پارک ملی تندوره (کوهستانهای هزار مسجد بین قوچان و درگز) به ثبت رسانده است.
مؤخره:
ماجرای اعدام سه درخت کهنسال دیگر در تفرش به بهانه جاده سازی را هم لطفاً در تارنمای غلامرضا نخوانید و نبینید و شب را به راحتی صبح کنید!