باورتان میشود؟ فقط چین، آمریکا، روسیه، ژاپن، کره، آلمان و هندوستان از ما بیشتر آلوده میکنند!
امروز وقتی در این نقشه که توسط سازمان ملل متحد - UNFCCC - تهیه شده و آخرین تاریخ بروزرسانی آن به همین تابستان سال جاری میرسد، دقت کردم؛ هم حیرت کردم و هم نگران شدم از این همه پیشرفت نسبت به سال 2002!
البته خیلی دوست دارم که گاه پس از حیرت از شنیدن خبری در حوزه محیط زیست ایران، اندکی هم خوشحال شوم تا نگران؛ امّا گویا این آرزویی بزرگ در این دیار است! نیست؟
به هر حال بر بنیاد آمارهای ارایه شده در این نقشه که میزان انتشار گازهای گلخانهای توسط کشورهای جهان را نشان میدهد، ظاهراً فقط هفت کشور در جهان وجود دارد که بیشتر از ایران گازهای گلخانهای به نیوار (اتمسفر) میفرستند.
البته یک نکتهی امیدبخش در این نقشه به چشم میخورد! این که هنوز اطلاعات برخی کشورها مثل افغانستان، لیبی، سومالی، آنگولا و چندتای دیگه به این مرکز نرسیده؛ خدا را چه دیدید؟ شاید اگر میزان انتشار گازهای گلخانهای در این کشورها معلوم شد، رتبهی ایران رفت زیر آنگولا! امّا فعلاً که ایران ما بیشتر از کشورهایی چون سوئد، نروژ، فنلاند، آرژانتین و همپای استرالیا، کانادا و اغلب کشورهای صنعتی اروپایی مثل فرانسه و بریتانیا زمین را آلوده میکند.
مؤخره:
میگویند ایرانیها فقط یک درصد جمعیت جهان را دارند (شاید هم کمتر)؛ همچنین در همین حدود از خشکیهای جهان سهم گرفتهاند؛ اما در تولید علم فقط یک هزارم سهم دارند. برای همین است که وقتی درمییابیم چنین کشوری در بین 10 کشور اصلی آلودهکننده در جهان قرار گرفته تنمان میلرزد و خدا را شکر میکنیم که هنوز وزارت نیروی جهانی در سازمان ملل وجود ندارد تا مشترکین پرمصرف را جریمه کند!


به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.