ابعاد تازهای از فاجعهی تجاوز به هلن
نهتنها حرمت هلن را به جای نیاوردند و حریمش را شکستند، بلکه با شبیخون – که چه عرض کنم؟ - با روزی خونی مستمر و پیوسته بیش از 3 هزار اصله درخت بلوط را به جرم دلپذیر بودن ذغال حاصل از آن در کیسههای 50 هزارتومانی! به یغما بردند.
امّا شگفتی اصلی تخریب زیباترین پارههای ناب طبیعت وطن در دیار زیبای چهار محال و بختیاری نیست! بلکه این مصاحبهی مدیرکل محیط زیست استان – داود شیوندی – در شماره امروز روزنامه همشهری است که هم خنده بر لبان مینشاند و هم اشک از گونهها سرازیر میکند!
این عالیترین مقام سبز استان، در حالی که با قاطعیت قطع هرگونه درخت را در منطقهی حفاظت شده هلن تکذیب میکند؛ به یک نکتهی ظریف هم اشاره میکند! این که تا پایان سال 88 همچنان مسئولیت پاسداری از رویشگاههای جنگلی استان – از جمله هلن - برعهدهی اداره کل منابع طبیعی است و نه سازمان محیط زیست. به بیانی سادهتر، جناب مدیرکل ظاهراً در حوزهای که به ایشان ارتباطی ندارد، وارد شده و اعلام میکند که درختی قطع نشده است!
به این میگویند: حمیت فراقسمتی!
مؤخره:
3 هزار درخت که میتوانستند حیاتی باکیفیت برای دست کم 3 هزار هموطن ساکن در هلن و سبزکوه بیافرینند، به دست عدهای سودجو و نابخرد نابود شدند تا آتشی افروختهتر برای منقلنشینان محترم فراهم آورند! اما ما به جای آن که درپی یافتن تبهکارانی باشیم که بلوطها را به مسلخ بردند، نگران صندلی و مقام خود هستیم که مبادا آتش نهفته در آه آن 3 هزار بلوط دامن صندلی قدرتمان را هم بگیرد!
خواستم بگویم: محیط زیست و منابع طبیعی ما برای حفظ موجودیت خود نیاز به مدیرانی دارد که عشقشان به صندلیشان کمتر از عشقشان به طبیعت و مواهب ناب آن باشد.
همین!