انتقاد نرم از تباهي 8 هزار تن گندم در اصلاندوز مغان!
مطابق بسياري از سالهاي سپري شدهي روزگار ما، باز هم خبر رسيد كه هشت هزارتن گندم ناقابل در اثر عدم رعايت اصول علمي جانمايي و دپو
و نگهداري، در استان اردبيل نابود شد. اين كه ميگويم «ناقابل» براي آن
است كه عاليترين مقامات سياسي و قضايي استان در مواجهه با اين رخداد
ناگوار، تنها به «انتقادي نرم» از مسئولاني پرداختند كه سبب ساز چنين فساد
كمنظيري در راهبرديترين محصول ايران شدند. وگرنه ارزش ريالي آنچه كه در
چند ساعت از دست رفت با تمامي بودجه سالانهي پژوهشي بزرگترين نهاد متولّي
تحقيقات منابع طبيعي كشور برابري ميكند!
البته مطابق معمول يك مجرم بي
دفاع را توانستند معرفي كنند به نام باران! – كه در لطافت طبعش ديگر خيلي
حرف و سخن درآوردهاند – كه بي موقع و فراوان در شهريورماه نزول اجلال كرده
و كاسه كوزهي آقايان را به هم زده است!
عجيب است! نيست؟
آمارها حكايت از آن دارند كه ضايعات نان در كشور همچنان بسياري از كارمايهها را به هدر ميدهد. به گزارش برخي از مراجع، ميزان فساد محصولات كشاورزي در كشور به 30 درصد
ميرسد؛ افزون بر آن، بازده (راندمان) آبياري نيز در اين بخش در بهترين
حالت هنوز تا 40 درصد هم فاصله دارد! با اين وجود، ملاحظه ميشود كه
بيشترين توجه دولت به جاي آن كه مصروف ترميم اين لكنتهاي سرمايه برباد ده
در بخش كشاورزي شود، همچنان به ساختن سدهاي بزرگ مخزني و طرحهاي انتقال
آب اختصاص مييابد تا 90 درصد از آن را در اختيارش قرار دهد. يعني آب
بيشتر براي بخشي كه مدتهاست اعلام كرده از غناي نرمافزاري و دانش فني
لازم براي بهرهبرداري سزاوارانه از اين آب برخوردار نيست.
يادمان باشد، ارزش غذايي كه سالانه در بخش كشاورزي به هدر ميرود، معادل نياز 15 ميليون انسان است؛
باور كنيد رسيدگي به اين فاجعه به مراتب مهمتر است تا اولويتهاي ديگري
كه اين روزها محاكم قضايي و نظارتي و انتظامي و ارشادي و اطلاعاتي و ...
پيگير آن هستند!
به خصوص اگر بدانيم اين محصولات با چه هزينهاي و تحمل چه خسارتهاي هنگفتي بر كاهش پايداري بومشناختي (اكولوژيكي) سرزمين مقدس مادريمان حاصل ميشود.



به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.