در باره این دو تصویر از قدیمیترین پل معلق ایران بر روی کارون!
اگر تهران را با میدان آزادیاش میشناسند، اگر همدان را با عمارت آشنای پورسینا به یاد میآورند؛ اگر اصفهان با میدان نقش جهان به جهان معرفی میشود و ... بیشک یکی از شناسههای مشهور شهر اهواز نیز، پل معلق یا پل سفید این دیار است که بیش از 73 سال پیش و توسط یک شرکت سوئدی بر روی پرآبترین رود کشور – کارون – احداث شده و از آن سال به یکی از نمادهای خوزستان و ایران بدل شده است؛ به نحوی که بر پیشانی تارنمای رسمی شورای شهر اهواز نیز تصویری از همین پل جاخوش کرده است.
این ها را گفتم تا یادآوری کنم که وقتی مردم خونگرم اهواز، تصاویر این پل را در هالهای از گرد و غبار میبینند، تا چه اندازه میتوانند دلآزرده و نگران و مغموم شوند.
در چهارمین روز از شهریور 88، یکی از پژوهشگران شاغل در مرکز تحقیقات حفاظت خاک و آبخیزداری کشور – نادر جلالی - به دفاع از نتایج و یافتههای طرح پژوهشی خویش با عنوان: «بررسي منشاء و علل توفانهاي جنوب غرب و غرب كشور و مناطق تحت تاثير آنها» پرداخت.
اینک حاصل آن یافتهها را که به همت دوست عزیزم، امیر سررشتهداری به دستم رسیده است، در چند یادداشت تقدیمتان میدارم.
جلالی، البته برای نشان دادن اهمیت موضوع، مطالب خود را با نمایش همان دو نمای مشهور از پل سفید اهواز شروع کرد، اما در ادامه به مطالب بسیار مهمتری اشاره کرد که شوک آن اگر بیشتر از دیدن تصویر غبارگرفتهی پل سفید بود!
ادامه دارد ...


به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.