فاجعهاي به نام تشكيل وزارت آب ، محيط زيست و كشاورزي!

اگر قرار ادغام كردن است، خب بياييد مانند قديم يك وزارت امنيه داخلي درست كنيد، يك عدليه و يك خارجه و قال قضيه را هم بكنيد. آخر اينجور كه نميشود. كوچك كردن دولت نبايد در حوزهي اختلاط وظايف حاكميتي و تصديگريهاي غير آن باشد.
حفظ منابع طبيعي و پاسداري از ارزشهاي محيط زيستي سرزمين، در شمار وظايف حاكميتي دولتها وحكومتهاست.
همان گونه كه هيچگاه ارتش را با وزارت بازرگاني يا تعاون ادغام نميكنند؛ نبايد به دست خود كاري كنيم كه آن 12 كشوري كه هنوز در جهان وجود دارند و وضعيت پايداري سرزمينشان بدتر از ماست، نفس راحتي كشيده و يك پله صعود كنند!
ما به دنبال قويتر كردن دستگاه منابع طبيعي و مجزاكردن آن از بخش كشاورزي بوديم، ما خواهان استقلال بيشتر نهاد متولّي محيط زيست كشور هستيم. نه اين كه سازمان حفاظت محيط زيست را از مرتبه معاونت رييس جمهور به معاونت وزير تنزل داده و سازمان جنگلها، مراتع و آبخيزداري كشور را هم از مرتبه معاونت وزير ببريم به زير زير معاون وزير يا همان اداره كل!
نكتهي عجيبتر ماجرا آن است كه تقريباً همه با اين ادغام - به قول ناصر كرمي - «دردناك» مخالفند؛ از خانم جوادي گرفته تا محمد رضا اسكندري و تقريباً همه متخصصان و نخبگان و علاقه مندان اين حوزه در تشكلهاي مردم نهاد!
بنابراين سؤال ساده اين است كه: نمايندگان طراح اين قانون دردناك، با چه افرادي در شبانه روز مشورت كرده و مراوده دارند كه نتيجهاش ميشود آفرينش چنين طرحهاي دردناكي؟
شايد خداي ناكرده افراد نابابي باشند كه به دليل عناد با رنگ سبز، ميخواهند بچه مردم را از راه به دركرده و اصولاً نهاد متولي سبزينه در كشور را منهدم سازند!
سبزهای عزیز: لطفاْ یادداشت زیر را با دقت بخوانید!
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.