اکونومیستی که ناصر کرمی پس از 15 سال دوباره زنده کرد!
در شماره 10 سپتامبر 1994 میلادی، هفته نامه معتبر اکونومیست، عکسی را بر روی جلد خود انداخت که فضای ژورنالیستی حرفهای را تا مدتها تحت تأثیر قرار داده و بسیاری از نخبگان این حوزه را به تحسین واداشت؛ به نحوی که آن جلد مشهور کماکان در بین 40 تصویر و طرح ممتازی قرار دارد که در طول 40 سال گذشته در ایالات متحده آمریکا منتشر شده است.
امّا منظر اندمیکی که ناصر کرمی از آن ارایه داد! تا یکی از بحثبرانگیزترین طرحهای مجالس قانونگذاری در قبل و بعد از انقلاب اسلامی را به چالش بکشد، حقیقتاً غافلگیرکننده، انصافاً جذاب و البته طنزافناک بود!
با این وجود و به رغم فتوای ناصرالحکمای عزیز وبلاگستان سبز برای مجاز بودن به آتش کشیدن سبزها در پای بهارستان و در اعتراض به این طرح ترکمنچایگونه، تو گویی که گرد مرگ بر سبزها پاشیده باشند! آنقدر که ناصر مجبور شد توصیف آن راه را از زبان ابوالحسن اشارت دهد و هشدار دهد که نخواهد گذاشت آن لقمه مثل هلو بره تو گلو!
راستی کسی میداند چرا حتا آن هنجارشکنی شتری هم نتوانست تا یخ سبزها را آب کند و خشمشان را به قلیان انداخته و به بهارستان بکشاند تا بگویند:
ما میگوییم وزارت مستقل منابع طبیعی میخواهیم؛ ما میگوییم: تا کی باید ملاحظات منابع طبیعی در پای کشاورزی ناپایدار قربانی شود؟
آنگاه شما نهتنها منابع طبیعی را از سطح معاونت وزیر ارتقاء نمیدهید، بلکه آن را تنزل مقام داده و یک سازمان نظارتی و حاکمیتی دیگر را نیز با اخته کردن بر تشکیلات ناسازهوار کشاورزی میافزایید!
آیا این گونه میخواهیم اصل 50 قانون اساسی را صیانت کنیم؟
عزیزان قانونگذار بهارستانی: لطفاً دورگوهای تمام دیجیتال همراهتان را خاموش کنید و ببینید که در چه موقعیتی قدم میزنید!
در این باره بیشتر خواهم نوشت ...
توصیه ضروری و کفایی!
برخی از آن 40 تصویر برگزیده روی جلد را فقط ناصر کرمی میتواند ببیند که یک ژورنالیست حرفهای بوده و در دام حاشیهها نمیافتد. بنابراین اگر این کاره نیستید، لطفاً آن کار را نکنید و نبینید!
به قول اچ جکسون براون: «به افکار بزرگ فکر کن، امّا از شادیهای کوچک لذت ببر!»