بیاییم به احترام آخرین نفسهای قدیمیترین باغ اکولوژی ایران در نوشهر یک دقیقه سکوت کنیم!
ظاهراً دیگر کار چندانی نمیشود کرد ... همه متحد شدهاند تا در این هنگامهی کم نظیر انفجار ثانیهوار خبر و حادثه در جامعهی ملتهب و بحران زدهی امروز ایران، حساب دیرینهترین باغ اکولوژی کشور در نوشهر را یکسره کرده و به مقاصد پلید خود برای تخریب این باغ به بهانهی توسعه برسند!
خوانندگان قدیمی این تارنما شاید هنوز به یاد داشته باشند که در 5 دی ماه 1385 طی یادداشتی اعتراضگونه مراتب نگرانی خود و بسیاری از طرفداران محیط زیست را نسبت به توطئه برای نابودی باغ اکولوژی نوشهر اعلام داشتم؛ توطئهای که خوشبختانه با هوشیاری به موقع برخی از مدیران دلسوز و تصمیمگیر آن زمان و نیز حمایت قاطعانهی مدیریت نهاد متولّی پژوهش در حوزه منابع طبیعی کشور درنطفه خفه شد و آن باغ بیهمتا توانست به حیات خود ادامه دهد.
امّا شوربختانه باید اعتراف کنم که ظاهراً نطفهی شوم آن ماجرا کاملاً نابود نشده و اینک دوباره میکوشد تا تجاوز و تخریب خود را کامل کند!
کافی است به اظهارات مدیرکل بنادر و دریانوردی استان مازندران دقت کنید تادریابید که چگونه میخواهند همان طرح قدیمی و اشتباه را دوباره زنده کرده و جادهای را از دل باغ اکولوژی نوشهر عبور دهند تا دسترسیشان به بندر تصریح گردد!
آن هم باغی که 53 سال از تولدش میگذرد و در حقیقت بستر شناسنامه و موزهی بسیاری از طرحهای پژوهشی به اجرا درآمده در کشور بوده است. باغی که بیش از 450 گونهی چوبی درختی و درختچهای را در خود پرورش داده و پس از باغ گیاهشناسی ملّی ایران در پیکانشهر تهران، دوّمین پردیس مهم گیاهشناسی و بزرگ کشور به شمار میرود.
حیرتانگیزتر آن که دیگر هیچ رسانه و خبرنگار و تشکل مردمنهادی نیز وجود ندارد تا در برابر این تجاوز آشکار حتا اطلاعرسانی کند و دمبرآورد! چه به روز ما مردم آمده است یا به روزمان آوردهاند که اینگونه سکوت کرده و بیتفاوت شدهایم؟!
این در حالی است که کارشناسان ذیربط برای حل مشکل بندر نوشهر، جادهی دیگری را پیشنهاد داده بودند که ظاهراً مورد تصویب مقامات وقت هم قرار گرفته بود! امید که دلسوزان واقعی طبیعت وطن این بار هم نگذارند تا این فاجعه رنگ حقیقت به خود گرفته و ننگی ابدی به نام این نسل رقم خورد. چرا که اگر این اتفاق بیافتد، روح ایرانیان شریفی که 53 سال پیش کلنگ احداث این باغ را بر زمین زدند و اینک در میان ما نیستند، هرگز ما را نخواهند بخشید.
مؤخره:
چه کردهاید شما با این کلمهی «توسعه»؟! توسعه قرار بود برای مان رفاه بیاورد و آرامش و آسایش، اما شما طبیعتستیزان کوتهنظر کاری کردهاید که توسعه را مترادف تخریب و تجاوز و نیرنگ و چپاول بدانیم. چرا این بلا را بر سر واژگان ما میآورید؟ فقط کافی است تا نگاهی اجمالی به برخی واژههای موجود در فرهنگ جامعهی امروز ایران بیاندازیم و آنها را با تلقی جامعهی دیروز از ایشان مقایسه کنیم. آیا واژههایی چون مردمسالاری دینی، اعتراف، خس و خاشاک، انتخابات، اغتشاشگر، مناظره، سبز، قرمز، نماز جمعه و ... همان معانی را میدهد که تا دیروز میپنداشتیم؟! شتاب تحول و استحالهی مفهوم واژگان در ترمینولوژی امروز جامعهی ایرانی حقیقتاً حیرتانگیز است! نیست؟


به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.