چيزهايي كه شهردار پايتخت هنوز نميداند!
من، با كدام دل به تماشا نشستهام
آسوده، مرگ آب و هوا و نبات را
مرگ حيات را؟!
... در انهدام جنگل
در انقراض دريا
من، با كدام مايهي صبوري،
فرياد برنداشتهام: ... آي! .
سرودهي زنهاردهندهي روانشاد مشيري عزيز، بيش از 10 سال پيش، يعني در پاييز سال 1374 در پيشاني نامهاي قرار گرفت كه خطابش شهردار وقت تهران، غلامحسين كرباسچي بود! در آن نامه نگارنده ضمن اعتراض به قطع 800 اصله درخت 30 سالهي اقاقيا در پارك جنگلي نصر (گيشا)، آن هم به بهانهي ساختن بلندترين برج خاورميانه[1]، به ايشان نتايج پژوهشهايي را يادآور شدم كه در سال 1994 ميلادي و توسط يك استاد دانشگاه كلكته به انجام رسيده بود؛ تحقيقاتي كه نشان ميداد، ارزش اقتصادي هر درخت 50 ساله، بدون در نظر گرفتن ارزش چوب و احياناً ميوهي آن، بالغ بر 196 هزار دلار است[2]. به سخني ديگر، ارزش تودهي جنگلي تخريب شده در آن زمان – بدون احتساب هزينههاي مربوط به نگهداري آنها - به حدود يكصد ميليون دلار (94204800) بالغ ميشد. شايد اگر آن روز نيز چون امروز، چنين حمايت تحسين برانگيزي از طبيعت شده بود، كرباسچي آن روز نيز، چون قاليباف امروز مجبور ميشد بزرگترين تيتر روزنامهي شهرداري پايتخت را به پايبندي حوزهي متبوع خويش نسبت به توسعهي فضاي سبز اختصاص دهد. اما شوربختانه، آن زمان كسي چون امروز ملاحظات زيستمحيطي را جدي نميگرفت و مسئولين به راحتي آن را به استهزاء ميگرفتند. افسوس! شايد اگر شهردار مقتدر ديروز تصميم ديگري ميگرفت، شهردار امروز نيز در اين بزرگترين چالش مديريتي خود گرفتار نميشد و هزاران درخت مظلوم خرگوش دره، كن، لويزان و ... نيز همچنان ريههاي شهر را پالايش ميكردند.
يك نكتهي جالب در اين ميان، تصويري است كه كادر هنوز هنرمند و البته در فشار روزنامهي همشهري[3] براي اين سخنان شهردار و رئيس خود انتخاب كردهاند! يعني: تصوير بزرگراهي در تهران (احتمالاً ادامهي محور غربي شهيد همت) كه به دليل برخورد با بخشي از حياط يك خانهي مسكوني فرسوده، اندكي از عرض محور غرب به شرق آن كاسته شده است!! آن هم وقتي كه از زبان شهردار ميخوانيم: «حتا اگر مسجد و حسينيه هم بر سر راه توسعهي قانونمند شهر قرار بگيرند ... بايد آن را از سر راه برداشت!»
امّا شهردار شهر ما نميداند كه تخريب يك جنگل 40 ساله، يعني 80 سال پسرفت! در حالي كه يك مسجد يا حسينيه را در كمتر از يك سال ميشود دوباره و با كيفيتي بهتر از پيش ساخت.
شهردار شهر ما نميداند: «هر هکتار فضای سبزی که حدود 200 درخت را در خود جای داده باشد، اين توانايي را دارد که تا 68 تن گرد و غبار را در هر بارندگی جذب کند[4]».
البته شهردار شهر ما گويا خيلي چيزها را نميداند[5] كه به بخشي از صحبتهايش در مورد بيارزش بودن درختان سوزني برگ از منظر كاهش آلودگي هوا، هومن عزيز به خوبي پاسخ گفته است. افزون بر آن خوب است به ايشان يادآوري كنيم كه با استفاده از برگهاي همين درختان سوزني برگ به قول شما بيارزش، گروهي از دانشمندان اروپايي توانستهاند برای تعيين ميزان آلودگي نيوار (اتمسفر) بهره برند[6].
راستي آقاي شهردار آيا ميدانيد: درخت کاج دارای رايحهای است که تنفس آن برای ريه سودمند بوده و اغلب آسايشگاههای بيماران مسلول در اروپا را در جنگلهايي که دارای اين قبيل درختان باشند، احداث میکنند (ملکی، 1367)؟!
قاليباف همچنين در جاي ديگري از سخنان خويش اشاره ميكند: «... ميزان سوخت بنزين و سربي كه به صورت انبوه در منطقه انباشته ميشود، آسيب بيشتري به شهروندان و محيط زيست وارد خواهد آورد!» امّا فراموش كرده است كه اكنون سالهاست ديگر از تترا اتيل سرب در بنزين استفاده نميشود و به جاي آن «MTBE» مورد استفاده قرار ميگيرد. او همچنين طبق رسم اغلب دولتمردان ما كه متأسفانه هر جا كم ميآورند، تقصير را به گردن رسانهها مياندازند - كه لابد چرا شما مردم را آگاه ميسازيد تا بفهمند، در شهر چه خبر است؟!! – از اصحاب قلم گلايه كرده كه چرا شرايط حساس كنوني را تشخيص ندادهاند؟! او ميگويد:«در چنين شرايطي از رسانهها انتظار ميرود با نگاهي منطقي و به دور از احساسات به چنين موضوعاتي بپردازند و وجوه كارشناسي چنين طرحي را از منظرهاي مختلف بررسي كنند.»
آقاي قاليباف عزيز!
ميخواهيد يادآوري كنم كه در زمان انتخابات در بارهي همين خبرنگاران و رسانهها و اهميت نقش آنان چه گفتهايد؟ آيا يادتان هست كه حدود 20 روز پيش در ديدار با نمايندگان برخي از تشكلهاي غير دولتي طرفدار محيط زيست، چه گفتيد و از تشكلها چه خواستید؟ «جرأت «نه» گفتن را در خود تقويت كنيد و حتا اگر ما در قبال حمايت خود از شما توقع پيدا كرديم، بدون هيچ هراسى «نه» بگوييد.»
آقاي قاليباف!
حالا ميخواهم به شما نه بگويم؛ اجازه هست؟
پیوست:
بار ديگر از هموطنان عزیزم ميخواهم چنانچه به عملكرد نابخردانهي شهرداري تهران در قلع و قمع درختان ارزشمند پارك جنگلي لويزان اعتراض داريد، با خواندن متن اين اعتراضیه، آن را امضا فرماييد.
[1] كه البته حالا تنها لقبي كه برايش باقي مانده، قديميترين برج در حال ساخت دنيا است و بس!
[2] برخي از مهمترين كاركردهاي غير قابل تبادل درختان عبارتند از: توليد اكسيژن، ترسيب كربن و تعديل آلودگي هوا، افزايش رطوبت محيط، كاهش فرسايش و حفظ حاصلخيزي خاك و ايجاد آشيانه و پناهگاه براي پرندهها و حيوانات. شايان ذكر است كه ارزش هر درخت 50 ساله را تنها از نظر کاهش بار آلودگی هوا 62 هزار دلار برآورد کردهاند. اين درحالی است که تا چندی پيش، يعنی تا سال 1985، جامعهي جنگلداران آمريکا ارزش مجموع کارکردهای زيستمحيطی يک درخت 50 ساله را فقط 57151 دلار (سالی 273 دلار) برآورد میکرد که سهم مهار آلودگی هوا، 2500 دلار و سهم تعديل دما هم فقط 3650 دلار بود (مول، 1991)؛ امّا به تدريج با آشکارشدن جنبههای ديگری از کارکردهای سودمند درخت، ارزش هر اصلة 50 سالهي آن تا 200 هزار دلار برآورد شد (Miller، 1997 و 1999).
[3] يادش به خير، تا همين چند وقت پيش روزنامهي همشهري و دكتر كرمي عزيز، پيشگام نشر خبرها و تحليلهاي ناب زيست محيطي بود، امّا حالا مجبور است كه به جنايت لويزان و خرگوش دره و ... اشارهاي هم نكند!
[4] صابرمعاش، نسيم و سارا محسنی. 1380: اهميت فضای سبز و گياهان پيشنهادی برای استفاده در فضای سبز شهری؛ در مجموعه مقالات همايش آموزش و پژوهش فضای سبز شهر تهران – جلد نخست. تهران. انتشارات سازمان پارکها و فضای سبز شهرداری تهران.
[5] بر پاية پژوهشی که نتايج آن در «سمينار فضای سبز تهران» ارايه شد، ارزشهای غير مصرفی جنگل، متجاوز از 14 برابر ارزشهای مصرفی آن برآورد شده است (شريفی، 1371). Soberg (1997) حتا نشان داد که ارزش اقتصادی جنگلهای کشور نروژ تنها از منظر ترسيب کربن، میتواند 2 تا 30 برابر عوايدی باشد که از كل مصرف فرآوردههای چوبی آن بدست میآيد.
[6] اين دانشمندان موفق شدهاند تا مواد آلودهکنندهاي را که روي برگ را ميپوشاند، جدا کرده و به اين ترتيب ميزان آلودگي را تعيين کنند. قرار است اين دانشمندان به منظور تهية نقشههايي در زمينة چرخة مواد آلي در جو زمين از اين نوع درخت استفاده کنند. از اين روش در دهة گذشته نيز براي تعيين ميزان گرد و غبار منطقهاي در اروپا استفاده شد (تارنمای قلم سبز ايران، 1382 به نشانی: http://www.irangreenpen.com). گفتني آنكه در سال 1991 درختان موجود در محدودة شهر شيکاگو، روزانه 3/1 تن منواکسيدکربن، 4 تن SO2، 6/4 تن NO2 و بيش از 21 تن از ساير آلايندهها را در خود رسوب داده و جذب میکنند که ارزش اقتصادی چنين کارکردی 2/9 ميليون دلار محاسبه شده است (نهرلی، 1380). روحانی (1365) هم گزارش کرده که مقدار ذرات معلق در يک خيابان پردرخت، حدود يکسوّم تا يکچهارم کاهش میيابد. ذوالفقاری و مغاره (1382) هم چنين نقشی را برای درختان حاشية آزادراهها و خيابانهای تهران، بويژه در کاهش سرب گزارش کردهاند؛ گزارشی که پيشتر در پژوهشهای پورفرهادی (1370، 1371 و 1373) و مهندسين مشاور آتك (1372) هم به آنها اشاره شده و مورد تأکيد قرار گرفته بود. در همين ارتباط، توانايي جذب و تهنشست ذرات معلق در محيطهاي شهري توسط گياهان پهنبرگ (خزانكننده) تا 9% و سوزنيبرگان تا 13% برآورد شده است (نهرلی، 1380 به نقل از Dochinger، 1980).