در باره یک روز جدید: روز سرزمین یا LAND DAY
درست يك روز پس از روز جهاني محيط زيست، يعني: پنجم ژوئن برابر با 15 خرداد، همايشي يك روزه قرار است در شهر بن جمهوري فدرال آلمان برگزار گردد كه در آن به موضوع مهمي پرداخته ميشود: اين همايش كه به پيشنهاد دبيرخانهي كنوانسيون جهاني مقابله با بيابانزايي سازمان ملل متحد برگزار خواهد شد، در پي تبادل نظر پيرامون رابطهي جهان گرمايي با بيابانزايي، تخريب سرزمين و خشكسالي است.
اين كه آيا ممكن است افزايش رخداد خشكسالي يا تغيير محسوس شدت آن در اغلب كشورهاي مستقر در سرزمينهاي خشك – از جمله ايران - در طول يك دههي اخير با فرآيند جهان گرمايي (global warming) مرتبط باشد؟ و آيا نبايد از تشديد فرآيندهاي كاهندهاي چون تخريب سرزمين (land degradation) ناشي از اثرات متقابل جهان گرمايي و تغيير اقليم نگران بود؟
همين ديروز بود كه يك مقام مسئول در وزارت جهاد كشاورزي داشت در راديو اعلام ميكرد: دليل افزايش قيمت ميوه در بهار سال جاري، تغييرات ناگهاني دما و سرماي بي سابقه بهار نسبت به زمستان بوده است كه سبب شده اغلب سردرختيها آسيب ببينند.
جهان گرمايي همچنان دارد برگهاي بيشتري رو ميكند و تا مرز سست كردن ساحل شرقي ايالات متحده آمريكا هم رسيده است! امّا ما همچنان در خواب ناز به سر ميبريم و كسي حاضر نيست تا بهاي يك پژوهش ملّي را براي ارزيابي دقيق اثرات جهانگرمايي بر وطن بپردازد؟!
و اصلاً چرا بپردازد؟ وقتي كه دغدغهي من و تو همچنان غم نان و مسكن و اشتغال است؛ و وقتي كه هيچ يك از ما حاضر نيست تا اين شتاب حيرتانگيز مصرف و تخريب يگانه بستر حيات را باور كند؛ معلوم است كه ملاحظات محيط زيستي همچنان توسري خور باقي ميمانند و هيچ كانديدايي نيز حاضر نميشود تا وقت باارزشش را براي شركت در همايش طرفداران محيط زيست به هدر داده و به سخنان ايشان گوش فرا دهد.
گاه با خود ميانديشم كه چقدر اين جملهي كوتاه ميتواند گويا باشد:
از ماست كه بر ماست.