برای آهنگ کوثر که شریف است، حکیم است و عاشق!
به من درس محبت یاد می داد
مرا از یاد برد آخر ولی من
به جز او عالمی را بردم از یاد
در چهارمین روز از خرداد ماه سال 1315 هجری شمسی، کودکی در دیار حافظ شیرین سخن پای به عرصهی وجود نهاد که شاید بیشتر از هر ایرانی دیگری برای حفظ موجودیت گنجینههای زیرزمینی آب ایرانیان تلاش کرده است. آن کودک دیروز؛ آهنگ کوثر نام دارد، مرد فرزانه و دانشمندی جهانی که هنوز کودک وجود خود را از خویش نرانده است.
آنها که سید آهنگ کوثر را از نزدیک دیدهاند، میدانند که من چه میگویم. کوثر شاید طنازترین پیرمردی باشد که تاکنون دیدهام؛ پیرمرد خوش صحبت و کاریکلماتور سازی که عجیب جدی، خشک و منضبط به نظر میرسد. اما درست مانند درختان مقاومی که در گربایگان فسا پرورش داده است، از توان بالایی برای انعطافپذیری و کرنش در برابر دانش بالاتر بهرهمند است و در عین حال اگر به او نزدیک شوی، میتوانی ردپای پررنگ آن کودک دوست داشتنی و پر شر و شور را همچنان در درونش ره گیری کنی.
من بیش از هر کس دیگری، به کارگیری صفت استاد را به این دانشمند ایراندوست سزاوار میبینم.
نیکان عزیز:
تولد ابوی مبارک ... راستی! این چندمین خردادی است که نمیتوانی در شادمانهی تولد پدر شرکت کنی؟
انگار:
چنان به زندگی بی نشاط خو کردیم
که نقش روشن لبخند یادمان رفته است ...
در همین باره:
- برای آهنگ کوثر که هفتاد و دومین خرداد زندگیش را تجربه میکند
آهنگ کوثر: سدها محیط زیست را خراب، بیماریها را تشدید و مردم را بیخانمان میسازند!
هشدار آهنگ کوثر را جدی بگیریم ، شاید واپسین فرصت باشد!