رشت یک سر و گردن بالاتر است، امّا ...
جمعه به اتفاق اروند سری به نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران زدم و البته آن چه که بیش از همه جلب نظر میکرد، ازدحام غیرقابل تصور زباله در محوطههای عمومی نمایشگاه بود! به قول اروند: این همه پروفسور آمدهاند کتاب بخرند، پس چرا نمیدانند که زبالهها را نباید پخش و پلا کنند؟!
و وقتی جماعت کتابخوان ما این گونه به ملاحظات ابتدایی محیط زیستی مینگرد و عمل میکند، دیگر چه جای انتظار و گله از دیگر طبقات عام اجتماعی کشور؟
بگذریم ...
یکی از کتابهایی که در نمایشگاه خریداری کردم، مجموعهای از تازهترین تحلیلهای آماری کشور بود که همه ساله توسط مرکز آمار ایران و با عنوان «سالنامه آماری کشور» منتشر میشود (هر چند که مدتی است انتشار این سالنامه به جای یک سال، با دوسال تأخیر محقق میشود).
این نمودار هم یکی از نمودارهای متعددی است که در این سالنامه وجود دارد. همان طور که میبینید، میزان میانگین ریزشهای آسمانی رشت از نزدیکترین رقیبش (یاسوج) هم یک سر و گردن بالاتر است. اتفاقاً یزد در آخرین پله قرار گرفته است. با این وجود، استان گیلان همواره در شمار فقیرترین و محرومترین استانهای کشور طبقهبندی شدهاند؛ در حالی که یزد همواره زبانزد بوده و یکی از ثروتمندترین استانهای ایران محسوب میشود!
چرا؟
واقعاً چگونه است که مواهب آسمانی نمیتوانند از شدت فقر یک سرزمین بکاهند و یا برعکس بر سرخوشیهای مردمانش بیافزایند؟
این نمودار را آوردم تا بار دیگر تأکید کنم در تحلیل رخدادهای پیرامون – چه در حوزهی محیط زیست و یا غیر آن – بهتر است کمتر جوگیر تظاهرات بیرونی داستان شوید!
به قول مولانا:
از درون خویش این آوازها
دور کن تا کشف گردد رازها
رنگها بینی به جز این رنگها
گوهران بینی به جای سنگها