اگر به پيشينه‌ي مجادلات حقوقي بر سر مالكيت اندوخته‌هاي ارزشمند طبيعي كشور، به ويژه رويشگاه‌هاي ناهمتاي جنگلي هيركاني در شمال ايران به اجمال نظري بياندازيم، آنچه كه تأمل‌برانگيز مي‌نمايد، شكست مدافعان طبيعت در اغلب مجامع حقوقي داخلی است كه در همين تارنما به چند مورد آن تاكنون اشاره شده است. ليكن، نبايد از حق گذشت كه مواردي نيز بوده كه قاضی آگاه و شجاع پرونده، به رغم تحمل تهديد‌ها و فشارهاي فراوان، در نهايت به نفع طبيعت رأي داده است كه يكي از آخرين موارد آن «خلع يد اراضی منابع ملّی در منطقه‌ي سفيداب نشتارود تنکابن» در هفته گذشته بوده است؛ حكم شجاعانه و جنجال‌ برانگيزي كه تاكنون منجر به ضرب و شتم ۸ تن از نيروهای منابع طبيعی و طرح صيانت جنگل شد (كه ضربات و جراحات وارده به دو تن از جنگلبانان شريف و مظلوم چنان جدي بوده كه منجر به بستري شدن آنان در بيمارستان شد)، افزون بر آن به شش خودروي دولتي اين نهاد نيز آسيب رسید! و همه‌ي اين خسارت‌ها به اين دليل رخ داده است كه گروهي از افراد سودجو و فرصت‌طلب با گستاخي هر چه تمام‌تر در برابر اجراي اين حكم مقاومت مي‌كنند. افرادي كه نظاير آنها كم نبوده و شوربختانه تاكنون توانسته‌اند بيش از 491 جنگلبان و محيط‌بان بي‌گناه را به بهانه دفاع از حريم جنگل و منابع طبيعي به قتل برسانند.
    امّا پرسش اصلي اين است كه مردم هميشه در صحنه‌ي ما، چرا در چنين مواقعي قدم پيش نمي‌نهند تا از منافع دراز‌مدّت خويش، از حق فرزندان و نسل بي گناه آينده‌ي اين بوم و بر دفاع كرده و خود به حمايت و حراست از اندوخته‌هاي جنگلي منحصربه فرد و ديرينه‌ي هيركاني اقدام كنند؟! مگر نه اين است كه به دليل همين تخريب‌هاي شديد و تغيير كاربري اراضي جنگلي به كشاورزي و مسكوني، در طول سه دهه‌ي گذشته بيش از 427 درصد در شمار رخداد سيل افزايش داشته‌ايم؛ سيل‌هايي كه تنها تلفات انساني يك سال آن در استان گلستان از مرز 500 نفر گذشت! آن 500 نفر چرا بايد كشته شوند؟ به كدامين گناه؟

مردم نشان داده اند كه اگر مورد وثوق قرار بگيرند، در صحنه هاي زيست محيطي نيز حاضر به مبارزه هستند.


     من مي‌گويم: ما متهم شماره‌ي يك هستيم! مردمي كه حاضرند از ديوار سفارتخانه‌ي بيگانه بالا روند و جان خود را به خطر اندازند؛ چرا كه به آيين و كيان‌شان توهين شده است؛ بي‌گمان حاضر خواهند بود تا از ذخاير منحصر به فرد و ناهمتاي طبيعي خويش نيز پاسداري كنند، اگر بدانند كه اين جنگل‌ها، يگانه بازمانده‌ي عصر يخبندان در جهان هستند و اگر بدانند در صورت حراست از اين ميراث مشترك جهاني، امنيت فردي، اجتماعي و فرهنگي‌‌شان نه فقط براي امروز كه به صورتي  پايدار و براي نسل‌هاي آينده نيز حفظ خواهد شد. امّا ما به مردم فقط آنچه را مي‌گوييم كه مي‌پسنديم و مصلحت مي‌دانيم و متأسفانه در اغلب موارد، ملاحظات راهبردي زيست‌محيطي قرباني مصلحت‌سنجي‌هاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي مي‌شود.چنين است كه در طول 4 دهه‌ي گذشته دست كم 6 ميليون هكتار از وسعت جنگل‌هاي عزيزمان را از دست داده‌ايم و صرفاً خسارت ناشي از پاكتراشي جنگل‌هاي شمال به سالي 906 ميليون دلار آمريكا بالغ مي‌شود (گزارش سال 2005 بانک جهانی و فائو).

نمونه اي ديگر از بيداري و هوشياري مردم در دفاع از طبيعت


     با اين وجود، دليل ندارد كه از آن گروه وكلا و قضات شجاعي كه اين رسالت خطير را احساس كرده و مردانه به ميدان آمده‌اند، قدرداني نكنيم.
     در خاتمه بار ديگر از مخاطبان عزيز اين تارنما استدعا مي‌كنم كه با خواندن متن اعتراضيه‌ي اين لینک و براي دفاع بهتر از حقوق حاميان و مدافعان زحمتكش منابع طبيعي كشور، در صورت تمايل آن را امضا كنند.

پيوست:
    جا دارد از دوستان و مديران تمامي تارنماهايي كه تاكنون اقدام به معرفي يا انتشار بخشي از دستنوشته‌هاي من كرده‌اند، صميمانه تشكر كنم؛ هر چند كه مي‌دانم احتمالاً لطف برخي از دوستان را از قلم انداخته‌ام كه پيشاپيش از همه‌ي آن عزيزان عذر مي‌خواهم. 
    پورتال سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخيزداري كشورِ؛ خبرگزاری دانشجويان (ایسنابلاگ نیوز؛ دو در دو؛ پورتال مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع؛ منابع طبیعی؛ نیک آهنگ کوثر؛ آزادنویس؛ کویر؛ سنجش از دور؛ آشتی با جنگل؛ هشت پا، حیوانات، همنهاد؛ پورتال دانشجويان و متخصصين علوم كشاورزي و منابع طبيعي؛ تارنوشت؛ طبیعت و کوه های ایران؛ فراکافت؛ انجمن حمایت از حیوانات؛ با زندگی برقصیم؛ ماهنامه دهاتی؛ مجیران و بامداد پگاه گرامي.