200 میلیارد دقیقه وقت کشی سالانهی تهرانیها برای هیچ!

من نمیدانم چه اصراری است بر دوام این شرایط مرگآفرین در تهران؟ وقتی در سکونتگاهی حتا هوا هم پیدا نمیشود برای نفس کشیدن؛ وقتی از آب سالم و کافی خبری نیست؛ وقتی میلیونها تن زباله و پساب را روزانه به رگ و پی فرسودهی این ابرشهر تزریق میکنیم؛ وقتی زمین زیرپای سنگین تهرانیها کمآورده و فرومینشیند؛ وقتی ردپای بومشناختی (اکولوژیک) تهران تا دهها کیلومتر بیرون از مرزهای فیزیکی و قلمرو فضاییاش گسترده شده است و وقتی حتا در خیلی از روزها صدا هم به صدا نمیرسد ... چه اصراری بر ماندن است؟ چرا مکان پایتخت را تغییر نمیدهیم و مجالی پایدار برای نفس کشیدن این کهنزادگاه ایرانیان فراهم نمیآوریم؟
خوانندگان گرامی مهار بیابانزایی را دعوت میکنم تا تازهترین یادداشت صدرالدین علیپور عزیز را بخوانند تا دریابند که فقط در ترافیک شهری قلب ایران، چه سرمایهی غیرقابل جبرانی را داریم از دست میدهیم ... و بدانند که از دست دادن آن سرمایه به مراتب خسارتبارتر از ورود و استنشاق سالانه 70 تن ذرات معلق، 2 تن سرب، 3 هزار و560 تن منو اكسيدكربن، يك هزار و 260 تن تركيبات آلي فرار غير متان، 285 تن اكسيدهاي گوگرد و 452 تن اكسيدهاي ازت در هواي تهران است!
بی دلیل نیست که هادی حیدرزاده عزیز، شجاعانه فاش میسازد: تلفات حاصل از آلودگی هوای تهران از شمار شهدای جنگ تحمیلی 8 ساله هم گذر کرده است! و عجیبتر آن که آب هم از آب تکان نمیخورد ... انگار همه به شنیدن خبر مرگ عادت کردهاند و گردی افیونی بر فضای شهر پاشیدهاند ...

داوطلبین ورود به ساختمان پاستور؛ روی سخنم با شماست!
چه جوابی را برای کودکان مظلوم و بیگناه فردای این شهر آلوده آماده کردهاید؟ کودکانی که باید تاوان ندانمکاری مدیران دیروز و امروز را بدهند و از عواقب بهداشتی این آلودگیهای بیامان بر روح و جان و روانشان آزار ببینند.
هیچ میدانید با آن 200 میلیارد دقیقه چه جانهایی را که نمیشد زنده کرد؛ چه لبهایی را که نمیشد به خنده گشود؛ چه خلاقیتهایی که نمیشد به تولید رساند و چه درآمد سرانهای که نمیشد به اندوختهی ریالی مملکت افزود؟ با آن 200 میلیارد دقیقه چه کرده و میکنیم؟
البته همه چیز تیره و تار نیست ... صدرالدین عزیز خبرهای خوشی هم دارد ... او را دریابید و امیدوار باشید که از این به بعد این عضو متخصص گرینبلاگ در حوزهی مدیریت و برنامهریزی محیط زیست، بیشتر از پیش ذکات دانستههایش را با مخاطبین فارسیزبانش به اشتراک نهد.
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.