حميد نصري؛ مديركل شجاعي كه دوباره به كار بازمي گردد

 

براي همه‌ي آناني كه از قتل عام محيط طبيعي‌مان به شدّت نگران هستند و با خواندن خبرهاي غم‌انگيز از تاراج بي‌مهاباي زيست‌بوم خونشان به جوش مي‌آيد و براي همه‌ي آناني كه با بدبيني و ترديد و يأس به اينگونه افشاگري‌هاي نوشتاري و رسانه‌اي مي‌نگرند، بي‌گمان چهارمين روز از دوّمين ماه زمستان، روزي بزرگ و فراموش‌ناشدني خواهد بود؛ روزي كه نشان داد: دغدغه‌هاي زيست‌محيطي مي‌تواند در جامعه‌ي امروز ما از چنان وزن و اعتباري برخوردار شود كه به خاطر حفظ حرمتش، عالي‌ترين مقام قضايي كشور خود رأساً وارد كارزار شده تا حكم يكي از قضات سرشناس و پرنفوذ خويش را در استان گيلان نقض كند! در آن روز، پرشمارگان‌ترين روزنامه‌ي كشور در صفحه‌ي نخست خويش و با فونتي درشت و قرمز رنگ نوشته بود[1]: 

اجراي حكم مديركل منابع طبيعي گيلان متوقف شد

بررسي مجدد پرونده‌ واگذاري۴۳۳ هكتار جنگل

آري، خبر درست بود: رييس قوه‌ي قضاييه با صدور حكمي به اداره‌ي كل دادگستري استان گيلان، خواستار ارسال پرونده‌ي تصرف ۴۳۳ هكتار از جنگل‌هاي گيلان به تهران به منظور پيگيري مجدد شده و در همان حال، دستور توقف حكم انفصال خدمت مديركل منابع طبيعي استان گيلان را به سهراب بيگ، رييس دادگستري گيلان ابلاغ كرد. اين در حالي است، همان‌طوري كه مي‌دانيد و اخبار آن را احتمالاً پيش‌تر در همين وبلاگ و يا برخي ديگر از وبلاگ‌هاي طرفدار محيط زيست خوانده‌ايد[2]، هفته‌ي گذشته قاضي يكي از شعب دادگاه جزايي رشت به دليل عدم واگذاري ۴۳۳ هكتار از جنگل‌هاي بكر و طبيعي استان گيلان به ۲ نفر كه مدعي مالكيت جنگل بودند، حميد نصري مديركل منابع طبيعي استان گيلان را به دليل سوء استفاده از موقعيت شغلي و عدم اجراي حكم قاضي به يك سال انفصال خدمت محكوم كرده بود.

 

                                  روانشاد ناصر پيروي

هنوز قتل تكان‌دهنده و سازمان‌يافته‌ي شادروان «ناصر پيروي» رييس اداره‌ي منابع طبيعي ماسال گيلان به دست قاچاقچيان مسلح چوب در بهار سال جاري را فراموش نكرده‌ايم كه منجر به پيگيري‌ها و افشاگري‌هاي فراوان حميد نصري و به جريان افتادن يك موج قوي زيست‌محيطي در كشور شد. يادش گرامي باد ...[۳]

اميد آنكه شمار روزهاي ارغواني محيط زيست سرزمين مادري، بيشتر و بيشتر شود ... هر چند كه مي‌دانيم هنوز در آغاز راه هستيم و هنوز دشواري‌ها و تنگناهاي بيشتري را بايد تاب آورد؛ امّا چه باك؟ مگر نه اين است كه:

 

«زندگي اگر نام آساني داشت، ديگر بر زمين، تلاش معناي خويش را از كف مي‌داد و در آسمان، رنگينكمان.»

 

پيوست:

اين را از بخت‌ياري خود مي‌دانم كه چهارمين روز بهمن، چهلمين سالروز تولّد صاحب اين خانه‌ي مجازي هم بود!

 



[1] همشهري، سه شنبه ۴ بهمن ۱۳۸۴ - سال سيزدهم – شماره‌ي ۳۹۰۶ .

[2] با تشكر از بروبچ انجمن حمایت از حیوانات، هومن و دكتر خسروشاهی عزيز.

[۳]شهيد ناصر پيروى صبح روز ۷ ارديبهشت ماه در مسير جاده رشت به ماسال توسط ۴ نفر ملبس به لباس نظامى كه اقدام به ايست بازرسى در جاده رشت _ ماسال كرده بودند ربوده شد و سپس توسط اين گروه به جنگل‌هاى اطراف صومعه سرا منتقل شد و توسط دو نفر ديگر از متهمان و در حالى كه سر وى توسط آنها با تيغ موكت برى بريده شده بود، به قتل رسيد. جسد پيروى بعد از دو روز توسط ماموران آگاهى كشف شد و با گذشت دو ماه از قتل سرانجام متهمان به قتل دستگير شدند و به قتل اعتراف كردند. گفتني آنكه در حين رسيدگي به پرونده‌ي اين قتل فجيع، از استان خراسان خبر رسيد دو نفر از ماموران گارد محيط زيست نيز توسط اشرار مسلح منطقه كشته و مجروح شده‌اند (در پناهگاه حيات وحش شيراحمد). اين اتفاق در حالى رخ داده كه يك هفته قبل از آن نيز غلامرضا جعفرى محيط بان ۲۷ ساله‌ي سمنانى در يك درگيرى توسط شكارچيان سمنانى به شهادت رسيد و قاتلان وى تاكنون شناسايى و دستگير نشده‌اند. با كشته شدن دو تن از محيط‌بانان خراسانى و سمنانى، شمار شهداى محيط زيست به ۹۱ نفر رسيد. از سوى ديگر گزارش‌ها حاكى است تاكنون بيش از ۴۰۰ نفر از جنگلبانان سازمان جنگل‌ها و مراتع نيز در درگيرى با متخلفان كشته و يا دچار نقص عضو شده‌اند. این هم لینک اعتراض به ضعف برخورد هاي قضايي و قانوني در این خصوص. لطفاَ امضا کنید