آيا كسي ميتواند پرتقالفروش را شناسايي كند؟!
                                           
چند روز پيش، جوان ترین عضو كابينهي رئیس جمهور – كه عهدهدار ساماندهي وضعيت غمانگيز بهداشت و درمان ايرانيان است (دکتر کامران باقری لنکرانی) - اعلام كرد: « ايرانيها سه برابر ميانگين جهاني دارو مصرف ميكنند[1].» اندكي ديرتر هم اعلام شده بود كه بالغ بر 8/59 درصد از دانشجويان (يعني مديران فرداي اين بوم و بر) به نوعي از افسردگي مبتلايند[2]. از سوي ديگر، بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران به صراحت هشدار داده است كه متوسط ميزان درآمد و مخارج خانوارهاي شهري و روستايي در كشور از ترازي منفي برخوردار است، به بياني شفافتر، وقتي در يك جامعه به صورت رسمي ميپذيريم كه ميانگين درآمد شهروندان از ميانگين هزينهي آنان كمتر است، لاجرم به فساد رسميت دادهايم.
                                
در چنين جامعهاي آيا بايد از رشد سالانهي 190 درصدي بزهكاري تعجب كرد[3]؟ و آيا بايد حيران ماند كه چرا ايرانيها ترجيح ميدهند دو برابر پولي را كه در سال صرف مسايل فرهنگي ميكنند، براي نوشيدن چاي هزينه كنند[4]! راستي چرا در سال 1980 توليد ملّي به ازاي هر فرد شاغل در ايران، معادل دو برابرِ هر فرد شاغل در كشور مالزي بود و امروز آن توليد ملّي، حتا ياراي برابري با 25 درصد توليد هر يك از شهروندان مالزيايي را هم ندارد؟!
                                      
دوباره ياد جملهاي از وزير سابق كشاورزي، آقاي مهندس حجتي افتادم كه در سال 1380 گفته بود: «طرحهاي ملّي و توسعهاي، عملاً منطبق با برنامههاي زيستمحيطي كشور نيست… اين طرحها نبايد سازمان جنگلها و مراتع را در خدشهدار كردنِ عرصههاي طبيعي تحت فشار قرار دهد[5].» و امروز همان وزير سابق، در قامت عاليترين مدير اجرايي آزادراه تهران شمال، بيشترين خدشه و فشار را به عرصههاي طبيعي و همان سازمان جنگلها و مراتع وارد ميآورد!
راستي! كسي هست تا پرتقال فروش را پيدا كند؟!! ميگويم: نكند آثار وخيم و كاهندهي سوء تغذيه و كاهش ضريب هوشي تا سطوح فوقاني كارمندان دولت هم نفوذ پيدا كرده و آنان را دچار فراموشي ساخته است؟!
                                    
[1] تأسفآورتر آنكه در حالي كه مصرف سرانهي شیر در ايران يك چهارم كشورهاي شمال است، مصرف سرانهي نوشابه ٢٠٠ ليتر يا بيش از دو برابر ميزان مصرف شير است. همچنين، سرانهي مصرف روزانهي سیگار كشور (2/2 نخ)، با نرخ 2/1 درصد در سال (يعني تقريباً برابر نرخ رشد جمعيت كشور) ، در حال افزايش است.
[2] آفتاب يزد، ش 262، ص 9.
[3] همشهري، ش 2735، ص 28.
[4] صحبتهاي محمدجواد مرادی نیا مديركل مراكز و روابط فرهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، در اين ارتباط بسي شنيدني است: «امروز مردم ما نه تنها نسبت به خواندن كتاب به صورت آزاد خيلي بي توجه هستند، بلكه ميزان رغبت به مطالعه روزنامه هم در كشور ما پايين است. در كشور ما جمع تيراژ همه روزنامه هاي منتشر شده از 5/2 ميليون روزنامه تجاوز نمي كند در صورتي كه تيراژ فقط يكي از روزنامه هاي ژاپن (آساهي) حدود 20 ميليون نسخه است.»
[5] حجتي، محمود. 1380: پيام به همايش مرتع و مرتعداري. كرج، تالار همايشهاي دانشكدهي منابعطبيعي دانشگاه تهران، 16/11/1380.
 به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.
	  به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.