بازتاب فرمان سیاسی تغییر مسیر به قمرود در مطبوعات!
به دنبال یادداشت پیشین نگارنده در بارهی فرمان عالیترین مقام سیاسی استان قم، مبنی بر تغییر مسیر قمرود؛ خوشبختانه شاهد بازخوردهای نسبتاً گسترده و سزاوارانهای در مطبوعات و فضای مجازی بودیم که به ویژه باید از عکسالعمل سریع اسد افلاکی در روزنامه همشهری تشکر کرد که مصاحبهی جانانهای را با دکتر عبدالرسول تلوری ترتیب داده است. تلوری که خود بر روی مئاندرها (پیچانرودها) پژوهشهای مفصلی را انجام داده و سالها به عنوان معاون پژوهشی مرکز تحقیقات حفاظت خاک و آبخیزداری کشور خدمت کرده است، با صراحت گفت: تغییر مسیر رودخانه قمرود بدترین گزینه است. وی به این هم اکتفا نکرد و با تأسف و خشم اعلام داشت: «براي كساني كه از خارج به ماجرا نگاه ميكنند اين سؤال برايشان پيش ميآيد كه آيا واقعاً يك كارشناس در ايران وجود ندارد كه اين مسایل را بفهمد؟!»
امیدوارم از این پس مردان و زنان عرصهی سیاست و قدرت دریابند که با طبیعت نمیتوان به همان زبانی گفتگو کرد که با کارمندان و زیردستان خود گفتگو میکنید و فرمان میرانید! این درس سادهای است که به دلیل عدم تبعیت از آن، رهبران پیشین ایالات متحده آمریکا و استرالیا تاوان سختی برایش پرداختند و مجبور به خداحافظی تلخ خود و حزب محبوبشان از قدرت شدند!
باشد که دولتمداران و قدرتسالاران وطنی مجبور به تکرار آن درس تلخ نشوند.
در همین باره:
- روزنامه اعتماد: طرح تغيير مسير رودخانه قم / اشتباه پشت اشتباه! (حمیدرضا میرزاده – سرباز عزیز و سختکوش زمین).

به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.