تبریک به اروند درویش!
دیروز روز اروند بود ... برای همهی ما روزهایی در زندگی وجود دارد که هرگز از یاد نمیبریم ... یکی از آن روزها، نخستین روز ورود به دبستان است؛ یکی دیگر شاید اولین روز ورود به سربازخانه باشد! یا ورود به دانشگاه یا نخستین نگاهی که منجر به لرزش دل میشود و یا روزی که یه نفر با انگشتهای کوچولوش دستاتو میکشه و میگه: "پدر! امروز من با وزیر ملاقات کردم و از او یک سیب طلایی جایزه گرفتم!"
بله دیروز - بیشک - روزی فراموشنشدنی برای اروند بود ... روزی که تا مدتها در خاطرش خواهد ماند و با افتخار و شوق از آن یاد میکند.
و البته از شما چه پنهان، برای من نیز حقیقتاً روزی بیادماندنی شد ... فکر نکنم برای هیچ پدر و مادری، هیچ لحظهای بتواند شورانگیزتر و آرامبخشتر از لحظهای باشد که احساس کنی، فرزندت احساس میکند که در اوج ایستاده و مرکز توجه عالم شده است!
امیدوارم برای همهی پدر و مادرهای خوب سرزمینم، چنین توفیقی حاصل شود.
اصل ماجرا را میتوانید در وبلاگ خودش پی بگیرید.