ساعت زمين ؛ فرصتي براي يگانگي ساكنان زمين - فارغ از مرزهاي سياسي و مذهبي و نژادي
تا چند ساعت ديگر، يعني دقيقاً 20:30 به وقت تهران، هموطنان عزيزم در جاي جاي وطن ميتوانستند در اين فراخوان سبز شركت كرده و با كاهش مصرف برق و ايجاد خاموشي يكساعته، نشان دهند كه ميتوانند همچون يك ميليارد انسان ديگر ساكن در بيش از دو هزار شهر جهان، از تماميت زيستمحيطي كره زمين دفاع كنند. اما شوربختانه به دليل خوابزدگي كشور در تعطيلات نوروزي و بايكوت تقريباً كامل خبري رسانه ملي، بسياري از مردم نميدانند كه ساعت 20:30 (به وقت محلی) ۲۸ مارس 2009 سومين سالگرد مناسبتي كمنظير براي اتحاد جهاني در مواجهه با خطر جهان گرمايي است.
افسوس كه فرصتها را چه آسان از دست ميدهيم؛ فرصتي كه سبب ميشد تا همه مردم جهان – بي پرواي رنگ، نژاد، مذهب، مليت و طبقه اجتماعي – حول محوري يگانه و در پشت يك خاكريز مشترك در برابر دشمني واحد به نام «جهانگرمايي» صف ببندند.
كاش رسانه ملّي ما مقابله با جهانگرمايي را به اندازه بازي فوتبال بين عربستان و ايران جدي ميگرفت و اندكي از تبليغات مسلسلوار آن بازي و دعوت مردم براي حضور در ورزشگاه را (كه البته اصلاً كار بدي هم نيست) به اين تعامل و فراخوان جهاني اختصاص ميداد.
افسوس!
در همين باره و از همين نويسنده:
- يك روز سبز ديگر براي طرفداران محيط زيست در جهان- تلاش «مهار بیابانزایی» در اجرای طرح «ساعت زمین»
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.