آیا ماجرای دکل مخابراتی شهداد هم به دکلهای توس پیوست؟!

در نخستین روزهای زمستان 1387، انتشار خبری در محافل دوستدار میراث طبیعی کشور، بار دیگر موجی از نگرانی و اضطراب را ایجاد کرد. خبر آن بود که يكي از كلوتهاي منحصر به فرد شهداد براي نصب آنتن تلفن همراه با يك دستگاه لودر تخريب شد به نحوی که به جز یک تپهی کوتاه و کوچک، چیزی از آن بنای عظیم و استثنایی کویری باقی نماند. این خبر در حالی که موجب بهت و حیرت بسیاری از طرفداران چشماندازهای طبیعی شهر افسانهای لوت را به وجود آورد، امّا شوربختانه تا این لحظه نتوانست منجر به حتا یک عذرخواهی کوچک از سوی مسئولین اداره مخابرات استان کرمان را سبب شود ... و این حقیقتاً بسیار تلخ و غمانگیز است.
همین بهار سال گذشته بود که تصاویری از رزمایش نیروهای نظامی در شهداد منتشر شد، آن تصاویر آنقدر عجیب، تأسفآور و حیرتانگیز بود که عملاً تا مدتها کسی نمیتوانست آن را باور کند و به قول ناصر کرمی عزیز: یک حمله واقعی به خیالیترین شهر ایران بود!
حتا نگارنده وقتی این تصاویر را به محمدرضا اسکندری، وزیر جهاد کشاورزی نشان دادم، ایشان نیز به شدت از این مسأله ابراز تأسف و حیرت کردند. به نحوی که عالیترین مقامات نظامی کشور هم قول دادند که دیگر شاهد چنین خطاهای فاحش و غیرقابل جبرانی نخواهیم بود. اما هر چند که ظاهراً مقامات نظامی تا این تاریخ پایبندی خود را به قولشان نشان دادهاند، اما کسی تصور نمیکرد که این بار باید حواسمان را به دستگاه عریض و طویل و بسیار ثروتمند متولی تلفن همراه جلب کنیم و مواظب باشیم تا بلایی که وزارت نیرو بر سر حریم آرامگاه فردوسی کبیر آورد، در شهداد تکرار نکند که کرد!
آنچه که هماکنون اهمیت دارد پیگیری این مطالبات از طریق مجراهای قانونی و مجازات افرادی است که آگاهانه یا ناآگاهانه به چنین تخریبهای شرمآوری دست مییازند و بر آن اصرار میورزند.
فرازنای کلام آن که
كماكان بر اين باور قلبي پاميفشارم: بي هيچ ترديدي بيابانها و كويرها، بينظيرترين چشماندازهاي طبيعي كشور ما را تشكيل ميدهند. چرا كه بسياري از مناطق جهان، داراي جنگل و كوه و دريا هستند كه شبيه جنگل و كوه و درياي كشور ماست، امّا در هيچ كجاي اين كرهي خاكي، كويرهايي مشابه كويرهاي ايران نخواهيم يافت و عوارض خاص جغرافيايي مانند شهر افسانهاي لوت، تپههاي لغزان ريگبلند و محمدآباد ريگان و مصر يا سازهها و كهنزادبومهاي تاريخي مانند دهها كاروانسراي كوچك و بزرگ و تمّدن كويري ايران در شهرهايي همچون يزد، كرمان و كاشان و سرانجام زيستمنداني منحصر به فرد، تنها و تنها در ايران قابل مشاهده و دسترسي هستند؛ واقعيتي كه اين توانايي را دارد تا بيابانهاي ايران را به گرانیگاه ناب گردشگری و تحقیقاتی کویری و بيابانيِ جهان بدل سازد. پس بیاییم قدر این موهبت ها را بدانیم و مانند لشکر چنگیز با ایران برخورد نکنیم.
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.