در ستايش عكاسي كه بيابان را زيبا ميبيند!

يان آرتوس برتراند (Yann Arthus-Bertrand) از جملهي عكاسان هنرمندي است كه قبل از آن كه يك عكاس باشد، يك مديحهسراي ناب طبيعت است. برتراند در سيزدهمين روز مارس 1946 ميلادي در شهر پاريس به دنيا آمده است. او استاد موزاييك است! در حقيقت از دريچهي چشم برتراند، همه چيز را ميشود در قابي موزاييكي به تماشا نشست و لذت برد، از آدمها گرفته تا مزارع كشاورزي و هنرهاي سنتي و حتا اين چشمانداز انسانساخت! همه چيز در مقابل دوربين برتراند در ضيافتي از نور و رنگ و تقارن _ آن هم در عين بينظمي! - خود را به زيباترين شكل ممكن عرضه ميدارند. از اين رو، معلوم است كه وقتي قرار باشد برتراند به ثبت بيابان بپردازد، چه آثار ماندگار و ناهمتايي را خلق خواهد كرد.

تصاوير او از صحراي موريتاني در آفريقا – بي ترديد – در شمار شاهكارهاي بي بديل صنعت عكاسي است كه براي هر چشم غير حرفهاي و نامأنوس با بيابان هم سخت دلفريب و افسونگر مينمايد، چه برسد براي صاحب اين قلم و خوانندگان گرامي مهار بيابانزايي كه ميدانم آنها نيز از ديدن چندبارهي اين تصاوير لذت برده و خواهند برد. گفتنی آن که برتراند تاکنون جوایز متعدد معتبری را ربوده و نمایشگاه های او بسیار پربیننده هستند.

در این دو تصویر و با مقایسه چاه های نفت و توربین های بادی می توان پی به نگاه سبز او برد.


به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.