امیدوارم سگی را نوازش کنی!

سالهاي سال پيش (در نيمه نخست قرن نوزدهم ميلادي)، آفرينندهي بزرگ «بينوايان»، آرزوهاي دلپذيري براي همنوعان خود كرده بود ... او بر اين باور بود كه اگر حتا بخشي از اين آرزوها محقق شود، تاريخ جهان به گونهاي ديگر رقم خواهد خورد و بيشك مردمان ِ جهان ويكتور هوگو، كمتر نام جنگ، نام نسلكشي، نام خيانت، نام دروغ و نام جنايت را خواهند شنيد ... در بخشي از آرزوهاي ويكتور هوگو براي من و تو ميخوانيم:
امیدوارم سگی را نوازش کنی
به پرندهای دانه بدهی، و به آواز یک سَهره گوش کنی
وقتی که آوای سحرگاهیش را سر می دهد.
چرا که به این طریق
احساس زیبايی خواهی یافت، به رایگان.
امیدوارم که دانهای هم بر خاک بیفشانی
هرچند خُرد بوده باشد
و با روئیدنش همراه شوی
تا دریابی چقدر زندگی در یک درخت وجود دارد ...
اين آرزوهاي كوچك، امّا شيرين را كه خواندم، بي اختيار ياد سهراب خودمان افتادم كه ميگفت: ميدانم، سبزهاي را بكنم خواهم مرد ... و ميگفت: آب را گل نكنيم، شايد اين آب روان ميرود پاي سپيداري ...
ياد اين فرزانگان در شرق و غرب عالم گرامي باد؛ فرزانگاني كه يادمان مياندازند: حفظ حرمت طبيعت و مهرباني با زيستمندان آن تا چه اندازه ميتواند اوقاتي خوش و حالي بهشتي برايمان بيافريند.
و شايد تنها آرزو براي من آن باشد كه نسلي را بتوانيم درك كنيم كه بيشتر و بيشتر به تحقق آرزوهاي هوگو و سهراب و مانند آنها همت گمارد ...
متن كاملتري از آرزوهاي ويكتور هوگو براي شما را ميتوانيد اينجا بخوانيد.
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.